یک دستورالعمل ۴ روزه برای زیبایی و درخشش پوست
تاریخ انتشار: ۱۹ شهریور ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۹۷۵۳۴۸
یک متخصص پوست در صفحه شخصی خود دستورالعمل ۴ روزهای را برای زیبایی و پاکسازی پوست ارائه کرده که گفته میشود نتیجه بخش بوده است.
به گزارش ایران اکونومیست ، سالها، بازار زیبایی با صدها محصول مختلف مراقبت از پوست که خود را بهعنوان یک کالای «لازم» برای پوست تبلیغ میکند،. اکنون یک روال زیبایی کاملا جدید در حال گسترش است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
چرخه پوست یک رژیم ۴ روزه است؛ در شب اول، پس از شستن صورت، از یک لایه بردار فیزیکی یا شیمیایی استفاده میکنید تا سلولهای مرده پوست روی لایه بالایی پوست خود را جدا کنید. در شب دوم، از رتینول برای باز کردن منافذ پوست استفاده میکنید و تولید سلولهای پوست را افزایش میدهید تا ظاهری شادابتر به صورت خود ببخشید. عیب استفاده مداوم از لایه بردار و سپس رتینول از نزدیک این است که میتواند پوست را تحریک کند؛ بنابراین بو به بینندگان خود توصیه میکند که از روزهای سوم و ۴م برای آبرسانی و ریکاوری استفاده کنند و فقط بعد از پاکسازی منظم صورت خود از یک مرطوب کننده استفاده کنند.
آیا واقعا این روش میتواند موثر باشد؟
ملانی کینگزلی، استادیار پوست در دانشکده پزشکی دانشگاه ایندیانا و متخصص پوست میگوید: «سایر روندهای تیک تاک از تاثیرگذارانی هستند که چیزی را امتحان کردهاند و میخواهند اخبار یک سناریوی تک موردی را منتشر کنند که روی پوست آنها جواب داده است اما این روشها آنجا خطرناک میشود که علمی پشت آنها نباشد.
با این حال، برای آرامش خاطر، این روال توسط یک متخصص پوست تایید شده توسط هیئت مدیره توصیه میشود که از نظر بالینی شرایط پوستی افراد را درمان میکند. کینگزلی اطمینان میدهد که بوو «سالها تجربه» دارد. او آن را به گونهای فرموله کرده است که به بیمارانش کمک کرده و در طول سالها آن را به خوبی تنظیم کرده است.
کینگزلی میگوید: در حالی که هیچ تحقیقی برای مطالعه چرخه پوست وجود ندارد، شواهدی موجود است که اهمیت خلاص شدن از سلولهای مرده پوست و استفاده از رتینول برای افزایش تولید کلاژن و از بین بردن آسیبهای پوستی را تایید میکند، اما به جای اینکه دوباره آن دو مرحله سخت را تکرار کرده و خطر خشک شدن پوست شما را تهدید کند، میگوید که اجازه دادن به پوست برای التیام یافتن، به شما مزایای لایهبرداری و رتینول را میدهد در حالی که آسیب زیادی به این سد نمیزند و در نتیجه پوستی درخشان و روشنتر خواهید داشت.
اگرچه همه متخصصان مراقبت از پوست به روشهای مراقبت از پوست بوو علاقه یکسانی ندارند. امبر رز جانسون، زیباییشناس مشهور و بنیانگذار Facial Lounge، توضیح میدهد که روش چرخه مراقبت از پوست مفید است، زیرا به پوست زمان دریافت درمان و بهبودی را میدهد. با این حال، او اشاره میکند که هیچ پروتکل دوچرخه سواری پوستی وجود ندارد که برای همه انواع پوست ایمن باشد. روندهای مختلف زیادی وجود دارد، بنابراین من نمیتوانم این روش را به ویژه برای پوستهای حساس توصیه کنم. جانسون همچنین روش چرخه پوست ترجیحی خود را دارد که حول لایه برداری عمیقتر در طول چرخه قاعدگی یا هر ۲۸ روز یکبار میچرخد. این فرآیند لایه برداری طبیعی بدن ماست و حفظ آن عالی است.
با توجه به اینکه شواهدی وجود دارد مبنی بر اینکه رتینولها ممکن است باعث نقص مادرزادی شوند، افراد باردار باید در انجام روند چرخه پوستی محتاط باشند. حساسیت به رتینوئیدها مانند افراد مبتلا به روزاسه، درماتیت تماسی و اگزما میتواند چرخه روتین پوست را غیرقابل تحمل کند. اگر در یکی از این دستهها قرار میگیرید، کینگزلی توصیه میکند که رتینول را کنار بگذارید و در عوض روی لایهبرداری بسیار ملایم و مرطوبکننده تمرکز کنید. نکته کلیدی این است که زیاده روی نکنید و آن را آهسته انجام دهید.
جانسون میافزاید: پوست ما لایه برداری را دوست دارد اما ممکن است این کار باعث تحریک پوست شود، پس از انجام این فرآیند شما باید با هیدراتاسیون زیاد که پارابن و بدون عطر است از پوست خود مراقبت کنید، این نه تنها برای منافذ بزرگ، جوشهای سرسیاه، خطوط ریز و جای زخم مفید است، بلکه قطعا روند پیری را کاهش میدهد.
اگر به چرخه پوست علاقه دارید، اما نمیدانید که برای پوست شما مناسب است یا نه، ابتدا به یک متخصص مراقبت از پوست مراجعه کنید. آنها به شما کمک میکنند تا مشخصات پوست، حساسیتها و درمانهای خاص خود را بشناسید.
منبع: ایران اکونومیست
کلیدواژه: مراقبت از پوست لایه برداری متخصص پوست چرخه پوست
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۹۷۵۳۴۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نظربازی با اصفهانِ اردیبهشتی
ایسنا/اصفهان نویسندۀ سفرنامۀ «در کلمات هم میشود سفر کرد» داستاننویس و فیلمسازی است که از زیباییهای اصفهان در روایت سفرش به این شهر در هنگامۀ پاییز میگوید، اما حتی در این سفر پاییزی نیز خاطرۀ شیرین سفرهای اردیبهشتیاش به نصفجهان را به یاد میآورَد.
آدم باید خیلی بیذوق باشد که به اصفهان سفر کند، در دل طبیعت و باغات آن غرقه شود، میان معماری نابش از این سو به آن سو برود و تاریکروشنِ ادبیات و تاریخ این دیار را تجسم کند، اما شوری در وجودش هویدا نشود! در وجود این شهر شوریده همواره رازها و استعارههایی پنهان بوده است که شاید با دیدگان به نظر نیایند، اما حس میشوند، سرها را پرشور و دلها را حیران میکنند. آنهم نه به وقتی که شهر در بینقصترین روزگار خود به سر میبرد، بلکه در همین زمانۀ ما که مسافران، زایندهرود را کمآب یا بیآب میبینند، بیغشترین آثار معماری را زخمی و بیرمق در اسارت داربستها دیدار میکنند و در خیابانها یا کوچههای شهر هزاران چالهچوله و نازیبندگی خودنمایی میکند، باز هم دیدن اصفهان آدمی را به هیجان میآورد و همزمان آرامشی دلنشین به او میبخشد.
نمونۀ آن را باید در سفرنامۀ نهچندان معروف اصغر عبداللّهی از اهالی قلم کمنظیر جنوب ایرانمان، یعنی آبادان گرم و صمیمی یافت. عبداللّهی در همین روزگار ما به اصفهان میآید و در خاطرات سفرش موسوم به «در کلمات هم میشود سفر کرد» پا به این شهر میگذارد. او نیز برخی کموکاستیهای شهر اصفهان به چشمش میآید و آزارش میدهد، اما از یادداشتش به نصف جهان معلوم است که خیالش به پرواز درآمده و اشتیاقی یافته که بازتابش در قلم او یافتنی است.
گلچینان گلچینان به سمت چهارباغ
اصغر عبداللّهی، داستاننویس و فیلمساز، در این سفر که روایتش را به قلم میآورد، هنگامۀ پاییز است و از زیباییهای اصفهان در این موسم فراوان میگوید. اما او بارها به اصفهان پا گذاشته و چهار فصل آن را دیده است، و حتی در این سفر پاییزی نیز خاطرۀ شیرین سفرهای اردیبهشتیاش به نصف جهان را در یاد دارد و میگوید:
«اصفهان شهری نیست که در یک نظر و یک سفر کشف شود. اگر بهدلخواه مسافر اصفهانی، اردیبهشت هم ماه خوبی است برای نظربازی با شهری که پُر از تکههای کوچک نقاشیهای لاجوردی و فیروزهای است. هم آفتاب دارد، هم نمنم باران و نرمهبادی که از روی میوههای خوشطعم درختان کویری گذر کرده است.»
عبداللّهی از نویسندگان قدر و آگاه به ادبیات، تاریخ و فرهنگ ایرانزمین است. همین مسئله نیز بر منحصربهفردشدن داستان سفرش به اصفهان تأثیری مهم گذاشته است. او سفرنامهای دارد که مثل اصفهان جان و روحی در آن میتوان یافت. عبداللّهی در این گزارش سفرش به زیبایی از قدرت خیال و تخیل نویسندگی خود بهره میبرد و غالباً در دیدار با جایجای شهر به یاد اثری مکتوب در ادبیات یا تاریخ میافتد و به زیبایی با اصفهان کنونی پیوند میدهد که شاید از پس خاطر و نوشتار هرکسی بر نیاید.
این داستاننویس در همان ابتدای کار از خوانندهاش میخواهد که پیش از هر جاذبهای به دیدار چهارباغ برود: «سلانهسلانه یا به قول قجرها گلچینان گلچینان برو به به سمت چهارباغ» وقتی به چهارباغ میرسد، همزمان با دیدن این خیابان شگفتانگیز یادش به داستاننویسان نامدار اصفهان میافتد. و میگوید در چهارباغ باید با داستاننویس اصفهانی، علی خدایی، قدم زد.
فقط خدایی نیست. این آبادانی وقتی در اصفهان درختان و گلها را در جایجای شهر میبیند و وقتی آواز پرندگان چون آهنگی دلنواز به دلش مینشیند، یاد نویسندۀ فرانسوی، آندره مالرو میافتد؛ رماننویسی که رُستنیهای نصف جهان سرمتش و بهگفتۀ عبداللّهی در گوشهای از خاطراتش چنین به آنها اشاره میکند: «گل ابریشم سرخ و گلهای کاغذی افشان و سه گل ارغوانی بر یک درخت انار در حیاطی [...].»
بعد به یادمان میآورد که مالرو، مالرویی که تمام دنیا را زیرپا گذاشته بود، حساب سه شهر اصفهان و ونیز و فلورانس را از همۀ دنیا جدا میکرد، چون هیچ شهر دیگری به پای زیبایی و شکوه و شیدایی این سه نمیرسد. گشتوگذار در اصفهان، نویسندگان یا کتابهای ادبی بسیار دیگری را به خاطرش میرود. «صادقممقلی؛ شرلوک هلمس ایران یا داروغۀ اصفهان» اثر کاظم مستعانالسلطان و «ده قزلباش» اثر حسین مسرور سخنیار اصفهانی از آن جملهاند.
آدمهایی دیدم که دیگر زنده نیستند
عبداللّهی با قدمزدن و گشتن در اصفهان بهجز ادبیات، تاریخ را هم پوینده و جاندار در برابر دیدگانش میبیند. وقتی در عمارت چهلستون است، ظلالسطان، شازده قجری و حاکم اصفهان را میبیند که چطور دستبهکمر دستور میدهد تا آدمهایش نقاشیهای این بنای باشکوه را و گچبریهای ظریفش را با هرچه که به دستشان میآید، تخریب کنند.
بعد در غیاب این شازده قجری پا به اندرونی معروفش میگذارد! همان جا که حالا موزۀ هنرهای تزئینی و معاصر شهرمان شده است و تاریخ خودش را دارد، همان جا که قرنهای درازی به رکیبخانه شهره بود. در اندورنی، عبداللّهی ویلفرد اسپاروی اهل انگلستان، معلم سرخانۀ بچههای ظلالسطان را میبیند. او در دل این موزه، همان لحظهای از تاریخ اصفهان را به چشم میبیند که اسپاروی با خانوادۀ ظلالسطان بهصورت گروهی نمایشنامۀ «توفان» شکسپیر را اجرا میکنند، گویی که خیلی از این نمایش نمیگذرد و دیوارهای عمارت هنوز آن را به یاد دارند. بعد فرزندان حاکم اصفهان یا نوههای ناصرالدینشاه دور هم با معلمشان داستانی از ادگار آلن پو میخوانند.
و همۀ اینها را عبداللّهی میبیند! درگذشتگان بسیاری در یادش جان میگیرند. حتی ناصرخسرو و شاردن و گوبینو و دهها نفر دیگر را میبیند که هنوز ردشان در اصفهان پیدا میشود؛ همانطور که در دل هر بنای تاریخی و کوچه و خیابان و منظرۀ شهر آیندۀ این دیار را هم به تماشا مینشیند.
او این آینده را در عکسها میبیند، مثلاً جایی که از دانشجویان دانشکدۀ هنر اصفهان مینویسد: «برو به عمارت پُرنقش و نگار و به سقف نگاه کن و به یاد بیاور که تصویری از تو در تعداد زیادی از این عکسهای دانشجویان احتمالاً دانشکدۀ معماری حالیه که در غیبت شازده در عمارت توحیدخانه مستقر هستند خواهد بود. آنها تو را به یاد نمیآورند، تو هم آنها را فراموش خواهی کرد اما در این عکسهای دیجیتال باقی خواهی ماند.»
بعد در جایی دیگر دوباره از عکاسی مردم اصفهان و مسافرانش و از عکسهایی که عمرشان بیشتر از آدمهاست برایمان تعریف میکند؛ همان عکسهایی که وقتی عبداللّهی به آنها خیره میشود، احساساتش را دربارهشان اینگونه نشان میدهد: «آدمهایی دیدم که دیگر زنده نیستند. و غم ملایم خودخواستهای در من مِهِ متراکم میشود.»
مرجع:
عبداللّهی، اصغر (۱۴۰۰)، «در کلمات هم میشود سفر کرد»، تهران: چشمه.
انتهای پیام